هر بار که کار جدیدی را شروع می کنید، نخستین و مهم ترین تصمیم شما این است که چه کسی(کسانی) را به عنوان شریک خود بپذیریدو انتخاب شرکای اول مثل انتخاب شریک زندگی در زمان عقد و ازدواج است؛ هر گونه تضاد و ناسازگاری و یا تعارض در روابط شرکا می تواند به اندازه ی طلاق در ازدواج به تلخی و ناکامی کشیده شود. معمولا در آغاز هر رابطه ای دوره ای هست که سرشار از خوشبینی است. حتی تصور هر نوع تضاد و اختلاف عمیق در آغاز کار، غیر رمانتیک و غریب به نظر می رسد، و طرفین مایل نیستند به آن فکر کنند. آما وقتی بنیان گذاران شرکت درگیر اختلافات آشتی ناپذیر می شوند، این کل شرکت است که قربانی می شود.
حالا هر زمانی که امکان سرمایه گذاری در شرکت استارتاپی برای من پیش می آید، ترکیب تیم بنیان گذار را با دقت مطالعه و بررسی می کنم. البته توان فنی و مهارت های وابسته به آن دارای اهمیت هستند؛ اما اینکه موسسان شرکت چه شناختی از هم دارند و چقدر با اخلاق و روحیات شخصی و حرفه ای یکدیگر آشنا هستند، به همان اندازه مهم است. بنیانگذاران شرکت باید قبلا با هم کار کرده باشند؛ در غیر این صورت، با گذشت زمان باید منتظر این باشند که با مسائل مبهم و ناشناخته ای روبرو شوند.
#کتاب از صفر به یک
شاید این حق شما باشد که انتظار داشته باشید آینده از امروز بهتر، یا بدتر باشد. خوشبین ها از آینده استقبال می کنند و بدبین ها از آن می هراسند.
در حرکت رو به جلو، ما چاره ای جز این نداریم که راه بازگشت به یک آینده مشخص و حتمی را پیدا کنیم و این کار، تنها از طریق یک انقلاب فرهنگی در غرب میسر است.
پس کار را از کجا باید شروع کرد؟ «جان رالز» باید جایش را در گروه فلسفه به کس دیگری بدهد. «مالکوم گلدول» باید قانع شود که از پاره ای نظراتش دست بکشد. نظر سنجان افکار عمومی باید از صحنه سیاست اخراج شوند؛ اما می بینیم که پروفسور های فلسفه و «گلدول ها» و نظرسنجان دنیا، سخت بر سر موضع خودشان ایستاده اند و به راحتی هم کنار نمی روند. هر گونه تغییر در این زمینه های پرهیاهو و جنجالی، بسیار سخت رخ می دهد، حتی اگر اندیشه و نیت خیر هم در کار باشد.
یک استارتاپ، بزرگترین میدانی است که شما می توانید بر آن حاکمیت مشخص و حتمی داشته باشید. از این طریق شما می توانید کنترل زندگی خودتان را بدست بگیرید و بر بخش کوچک و مهمی از کل دنیا نیز تاثیر بگذارید. این کار با رد تفکر رسوب یافته ی «شانس و اقبال» آغاز می شود؛ باید بپذیرید که شما یک بلیط بخت آزمایی نیستید.
#کتاب از صفر به یک
#کتاب از صفر به یک
+ حسابدارم نصیحتی به من کرد.
او گفت : "با جرات به چشم های من نگاه کن، تو مبتلا به ساده لوحی شده ای و در وضغیت بدی قرار داری. صدها بار این اتفاق را دیده ام. تو پولهایت را مثل یک احمق مست خرج کردی و حتی نمی دانی چگونه آن را حساب کنی. این یک حماقت بزرگ است. حالا که در چاه افتاده ای مجبوری پول بیشتری بدست آوری که بدهی مالیات قبلی را هم بتوانی پرداخت کنی. اگر به همین روش ادامه دهی به غیر از خودت حتی برای کیف پولت هم باید قبر بکنی."
فورا متوجه پیام او شدم.
حسابدارم این روش را جلوی پای من گذاشت : "دفترچه یادداشت کوچکی در جیب پشت خود داشته باش و هر سنتی را که خرج می کنی به مدت سی روز یادداشت کن. چه هزار دلار بابت خرید کت و شلوار باشد و چه پنجاه سنت برای پنچرگیری لاستیک ها ماشین. همه اینها باید در دفتر یادداشت شود."
این کار، خردمندی با ثباتی را برای بسیاری از گزینه های ناآگاهانه ای که باعث می شد پول به راحتی از جیبم خارج شود، پدید آورد. از آنجایی که مجبور بودم همه چیز را ثبت کنم، صرفا به خاطر اینکه نمی خواستم دفترچه یادداشت را در آورم و در آن چیزی بنویسم، از خریدن بعضی چیزها امتناع می کردم. ثبت مداوم خرج کردن پول به مدت سی روز، اطلاعات جدیدی به من داد تا بتوانم مجموعه ای از گزینه های جدید و همچنین نظم پول خرج کردن را بیاموزم. این ترکیب آگاهی و رفتارهای مثبت، من را بیشتر طرفدار پول کرد تا بتوانم مبلغ بیشتری را برای دوران بازنشستگی کنار بگذارم. در جایی که می توانستم پولم را تلف کنم آن را پس انداز می کردم و در کنارش لذت بهره بردن از آن را هم تجربه می نمودم. کار من همچون بازی با پول بود. این تمرین کردن پیگیری هزینه ها، چگونگی ارتباط بین من و پول را تغییر داد. این روش خیلی خوب به کارم آمد و در واقع من از این روش برای تغییر دادن بسیاری از رفتارهای خود استفاده کردم. پیگیر بودن و دنبال کردن آنچه انجام می دادم، گذر من به سوی مدلی دگرگون، از تمام چیزهایی بود که من را به عقب می بردند و موانع سر راهم می شدند. سالهاست آنچه می خورم و می نوشم،میزان ورزش کردن، زمان فراگیری مهارت ها و حتی تلفن های فروش را پیگیر هستم، مهمترین پیامد این روش برای من بهبود بخشیدن رابطه ام با خانواده، دوستان و همسرم بود. نتایج این پیگیری ها برای من کمتر از آن زنگ اخطار بیدری حساب و کتاب مالی نیست.
#کتاب اثر مرکب
می خواهم شما را به مسیری ببرم که یکی از بزرگترین استراتژی هایی است که در پیشرفت شخصی خود تاکنون به کار برده ام. این راهکار به من کمک کرد تا بتوانم گزینه هایی را که در طول روز بر می گزینم در کنترل خود داشته باشم. همه ی چیزها را در جای خود قرار دهم و به سوی رفتارها و اعمالی بروم که عادات من را هدایتگر هستند. عاداتی که راه ارتباطی آن وظیفه شناسی و صداقت است.
درست در همین لحظه بخشی از زندگی تان را که دوست دارید در آن به موفقیت برسید انتخاب کنید. آیا به دنبال پول بیشتر در بانک هستید؟ می خواهید ورزشکاری خوش اندام باشید؟ دوست دارید تبدیل به مبارزی در مسابقات مردان آهنین شوید؟ خواهان رابطه بهتری با همسر و فرزندان خود هستید؟ هم اکنون در ذهن از خود عکسی بگیرید تا بدانید در کدام مرحله از زندگی قرار دارید. سپس عکس دیگری بگیرید و مشخص کنید که دوست دارید در کدام بخش باشید. ثروتمندتر، لاغرتر، شادتر و یا ... خودتان نام گذاری کنید. اولین گام برای تغییر کردن آگاه شدن است. اگر می خواهید از جایی که هستید به جایی که دوست دارید بروید، بایستی از گزینه هایی که شما را از مقصد اصلی تان دور می کند آگاهی یابید. برای هر انتخابی که امروز دارید بسیار هوشیارانه عمل کنید تا بتوانید با گزینه های هوشمندانه کار را آغاز کنید و به جلو پیش بروید.
برای اینکه به شما کمک کنم تا از انتخاب های خود آگاه باشید، از شما می خواهم خردمندانه پیگیر همه ی کارهایی باشید که در ارتباط با آن بخش از زندگی تان است که می خواهید در آن تغییر کنید. اگر تصمیم گرفته اید از بدهی ها رهایی یابید، باید مواظب هر پنی که از جیب خود خارج می کنید باشید. اگر تصمیم گرفته اید وزن خود را کم کنید باید هر چه را که در دهان خود می گذارید، در نظر داشته باشید. اگر تصمیم دارید با قطار به دیدن مسابقه ورزشی بروید بایستی هر گامی را که بر می دارید و هر کاری را که در بیرون انجام می دهید دنبال کنید. خیلی ساده، دفترچه یادداشتی داشته باشید، دفترچه ای که همیشه همراهتان باشد و بتوانید آن را در جیب و یا کیف پول خود قرار دهید. وسیله ای برای نوشتن و یادداشت برداری روزانه. همه چیز را یادداشت کنید و چیزی را جا نیاندازید. بدون هیچ عذر و بهانه و بدون هیچ توقع و انتظاری. گویی برادر بزرگتری مراقب شماست و یا اینکه من و پدرم شما را مجبور خواهیم کرد که از روی هر چه که جا انداخته اید صد بار بنویسید.
شاید فکر کنید یادداشت برداری از همه چیز کار طاقت فرسایی است. اما بدانیددر مورد من دنبال کردن پیشرفت و اشتباهاتم، علت موفقیت هایی است که امروز دارم. این فرایند شما را مجبور م کند از تصمیمات خود آگاه باشید. جیم ران می گوید: "همان کاری که انجام دادنش ساده است، انجام ندادنش هم ساده است."
#کتاب اثر مرکب
اگر کلاس فیزیک دوره دبیرستان خود را به یاد آورید (که حتما به یاد می آورید) میدانید که قانون اول نیوتن به نام قانون لختی یا اینرسی شناخته شده است. اشیاء در حال سکون تمایل دارند که در همان حالت بمانند مگر اینکه نیرویی خارجی به آنها وارد شود. اشیاء در حال حرکت تمایل دارند که در همان وضعیت متحرک بمانند مگر اینکه چیزی آنها را از جنبش بازدارد. می خواهم برای این قانون مثالی بزنم: افراد بسیار تنبل و بی تفاوت (اصطلاحا سیب زمینی) دوست دارند همیشه در یک حالت باشند اما بزرگان و افرادی که به یک هماهنگی و توازن موفقیت آمیز می رسند با تلاش های سخت کوشانه خود به کارشان ادامه می دهند و در انتها به موفیت های پی در پی می رسند. برای رسیدن به تکانش نیاز به زمان و انرژی دارید. اما بعد از بدست آوردن تکانش، نتیجه گرفتن و کسب موفقیت به سرعت با هم ترکیب می شوند.
#کتاب اثر مرکب